کد مطلب:125541 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:280

سرو گلزار ولایت
ای حسن ای كه برو دوش نبی جای تو بود

سرو گلزار ولایت، قد رعنای تو بود



علی آن مظهر حق، كشته ی شمشیر ستم

محو چون آینه بر روی دلارای تو بود



فاطمه آن كه بود خاك درش قبله ی حور

شمع خلوتگه او منظر زیبای تو بود



چشم حق بین حسین آن ثمر نخل وجود

خیره چون لاله بر آن نرگش شهلای تو بود



زینب آن قافله سالار یتیمان حسین

شاهد درد و غم و رنج جگرخای تو بود



چون علی كو همه دم ساغر محنت نوشید

خون دل از ستم چرخ به مینای تو بود



تكیه زد خصم فرومایه بر آن جایگهی

كه سزاوار تو و مسند و مأوای تو بود



كس چه داند كه چه دیدی كه گزیدی ره صلح

مصلحت بین به خدا دیده ی بینای تو بود





[ صفحه 97]





چون شفق با رخ گلرنگ شدی در بر دوست

خون دل نقش در آیینه ی سیمای تو بود



«دامنی را كه به خون دل خود كردی رنگ»

شاهد حق كشی دشمن رسوای تو بود



بی گمان ز آتش دوزخ به سلامت گذرد

هر كه را لاله صفت داغ تولای تو بود





[ صفحه 98]